جان لنت» هنرپژوه آمريكايي گفت: از ديدگاه يك هنرمند خارجي معتقدم كاريكاتور ايران از جايگاه رفيعي برخوردار است به دليل آن كه جامعه كاريكاتوريست ها در مقابل «حصار تجاري» مقاومت كرده است. تجاري سازي در آن به شكل كمينه درآمده و آثاري با ويژگيها و كاربرد ترديد برانگيز به دقت كنترل مي شود. كاريكاتور ايران محتواي بومي را به شدت ترويج نموده و به گونه اي خردمندانه از فناوري هاي جديد اطلاعاتي استفاده كرده است.
به گزارش روابط عمومي سومين جشنواره بينالمللي هنرهاي تجسمي فجر،«جان لنت» هنرپژوه آمريكايي در همايش علمي سومين جشنواره بين المللي هنرهاي تجسمي فجر با موضوع تحولات و چالش هاي كاريكاتور ايران سخنراني كرد.
این هنرمند گفت: اگرچه كشور ايران در گذشته داراي مسابقات، جشنوارهها، و نمايشگاههاي كاريكاتور بود، به نظر ميرسد تعداد اين رويدادها افزايش يافته و موضوعات آنها انسان دوستانهتر، سياسيتر و از تنوع بيشتری برخوردار است.
جان لنت ادامه داد: درباره گسترش رشته كاريكاتور در ايران بعضي مثال ها درباره گسترش رويدادهاي كاريكاتور در ايران شامل «نگرش ايالات متحده نسبت به برنامه هسته اي ايران»، «مسابقه كاريكاتور بين المللي غزه» به مناسبت مرگ در غزه، «مسابقه بين المللي پيچيدگي هاي شهري»، و در حال حاضر «نخستين مسابقه بين المللي كاريكاتور ضدتروريسم» و اين جشنواره فجر مي شود. البته دوسالانه بين المللي كاريكاتور تهران اكنون به عنوان يكي از بهتران مسابقات/جشنواره هاي دنيا در حال رونق بيشتر است.
جان لنت با اشاره به فعالیتهای خانه كاريكاتور ايران گفت: به نظر ميرسد خانه كاريكاتور كه هنوز پابرجاست و از پيشرفتهاي قابل توجهي برخوردار شده، در حال حاضر نسبت به سال 1999 يعني يك سال پس از شروع فعاليت حرفهاي خود، داراي تجهيزات مدرنتري استو نشریاتی نظير كيهان كاريكاتور و نشريه جواد عليزاده با عنوان طنز و كاريكاتور در شرايط بسيار سخت بازار براي ساليان متمادي به فعاليت خود ادامه داده است.
وی اظهار کرد: آنچه در سال 1999 جلب توجه کرده و ميكند حضور مستمر زنان به عنوان كاريكاتوريستهاي حرفهاي و آماتور و كارآموز است. امروز حضور آنان حداقل در irancartoon، كاركنان طنز و كاريكاتور (ده نفر) و خانه كاريكاتور به چشم ميخورد. زنان كاريكاتوريست در بسياري مناطق، همچون غرب آسيا، خاورميانه و آفريقا، يا كم تعداد هستند و يا اصلا وجود ندارند.
این پژوهشگر افزود: آنچه من را به تعجب واميدارد اين است كه چگونه كاريكاتوريستهاي ايراني ميتوانند مجموعههاي خود را به صورت كتاب با اين سرعت منتشر سازند. نمونه آن آثار كامبيز درمبخش، توكا نيستاني و مسعود شجاعي طباطبايي است. به طور كلي، به نظر ميرسد تعداد كتابهاي كاريكاتور بيشتر از ساير رشتهها باشد.
جان لنت در ادامه به چالش هاي كاريكاتور در ايران پرداخت و گفت: ارزيابي من از چالش هاي پيش روي كاريكاتور ايران مبتني بر مسائل جهاني است كه در سال 2000 براي اين حرفه تشخيص دادم، اين مسائل هنوز و شايد حتي بيشتر از يك دهه پيش صدق ميكنند. آنها شامل جهاني سازي و مالكيت تجارت هاي بزرگ، تجاري سازي، بين المللي سازي يا بومي سازي، كامپيوتري شدن، و كاهش حمايت دولت مي شوند.
جان لنت درباره چالش هاي حوزه كاريكاتور افزود: در ابتدا نگاهي به جهاني سازي و مالكيت تجارت جهاني هنر طنز مياندازيم. سرعت رعدآساي جهاني سازي اشكال فرهنگي و تمركز آن ها در چند شركت موقتي دغدغه هاي غيرقابل انكاري هستند. فرهنگ جهاني كه اين شركتهاي عظيم ترويج ميكنند در حالي كه در تلاش براي كنترل تمامي جنبه هاي تصاوير و محصولات خود هستند صرفاً با ملاحظات مرتبط با بازاريابي شكل ميگيرند.
وی ادامه داد: يكي از نتايج مهم تجاري سازي فرهنگ توسط رسانههاي متنفذ، تصاحب و كنترل تمام جنبههاي فرهنگ به گونه ايست كه آنچه را كه قبلاً ميشد با بهايي كم در دسترس عموم قرار داد تنها در اختيار كساني قرار ميدهد كه قادر به پرداخت مبالغ هنگفت هستند. منتقد رسانهاي، هربرت شيلر، آن را اصطلاحاً «حصار تجاري فرهنگ» ناميده است.
جان لنت اظهار کرد: ديگر نتايجي همچون تغيير در نيروي كار، كه گاهي منجر به «فرار مغزها» ميشود و طي آن هنرمندان وطن خود را براي جستجوي سرزمين روياييشان ترك ميكنند به همان ميزان زيانبار است. اين امر به علاوه منجر به ايجاد انحصار، استانداردسازي و يكي شدن محتوا، در اختيار گرفتن سليقه و حس زيبايي شناسي عموم توسط عدهاي اندك خواهد شد.
وی گفت: به نظر نميرسد اين مسائل كاريكاتور ايران را به هيچ وجه تحت تأثير قرار داده باشد، به غير از آن كه شايد بتوان به تقليد كاريكاتوريستهاي جوان از سبك غربي اشاره كرد. اين مسئله در صورتي قابل درك است كه اين هنرمندان حس كنند آن ها براي دستيابي به يك بازار بينالمللي يا رقابت در مسابقات خارجي از چنين سبكهايي استفاده کنند. اما به خاطر داشته باشيم كه بايد تا حد امكان در حفظ سبكها و روايتهاي محلي كوشيد، چون اگر بخش هايي از يك فرهنگ تحت سلطه جهاني سازي در بیایند براي هميشه از دست خواهند رفت.
این هنرمند افزود: دو مسئله مالكيت تجاري و تجاري سازي ارتباط نزديكي با موضوع جهاني سازي دارند. سطوح گسترده اي از تجاري سازي كه توسط شركتهاي غول آساي پرولع ايجاد شده بخش اعظمي از كاريكاتور دنيا را در قبضه خود دارد. اين گرايش جديدي نيست اما آنچه متفاوت است اين است كه تجارت تقريباً همه جا هدف غايي كاريكاتور شده است.
وی ادامه داد: اين تجارت در ايالات متحده و ژاپن به شكل سرسام آور و مضحكي درآمده است. هزاران اسباب بازي، بازي، كارتهاي بازرگاني، پوستر، كارت تبريك، مجسمه، و ديگر زبالههايي كه به شكل كارتون درآمده همچون طاعون اين جوامع را فراگرفته است. بعضي فيلم هاي انيميشن تنها بهانه اي براي ايجاد يك خط توليد محصولات گرانقيمت، نامرتبط، و كاملاً بيمصرف براي بازار كوچك كودكان است. بدين ترتيب، ارزش محصول تجاري بيش از اثر هنري خواهد بود.
جان لنت گفت: آنگونه كه كاريكاتوريست مشهور امريكايي، بيل واترسون، مي گويد، وقتي كارتون از شكل اصلي خود خارج و تبديل به يك محصول تجاري مي شود ارزش خود را از دست مي دهد. آنچه كه به ويژه قابل ملامت است خوراندن اين زباله به كودكان تأثيرپذير است. ديگر نتيجه احتمالي اين است كه كيفيت كاريكاتور تحت سلطه كاريكاتور تجاري كاهش مي يابد. سرعت عمل بالا رفته و منتهي به طراحي هاي بي كيفيت و، به ويژه، روايت ضعيف مي گردد.
وی افزود: كاريكاتور نيازمند حمايت و كمك شركتهاي بزرگ، دولت، يا ساير مؤسسات است. هميشه درباره خطرات اتكاي بيش از حد بر حمايت شركتهاي بزرگ هشدار دادهام كه برخي از آن ها درخصوص اتكاي بيش از حد بر دولت نيز صدق ميكند.
این پژوهشگر در ادامه گفت: اكنون با قطع حمايت دولت در كشورهاي سوسياليستي سابق، تحميل شرايط سخت اقتصادي بر كشورهاي سرمايه داري، و استفاده از كامپيوتر، دوران مخاطره آميزي براي كاريكاتوريست ها در برخي نقاط جهان محسوب ميشود.
جان لنت با اشاره به اولين سفر خود به ايران گفت: بعد از سفر سال 1999 (1378) من به ايران مقاله اي درباره آنچه كه در جامعه كاريكاتوريست هاي ايران يافتم نوشتم. مقاله كه عنوان آن «ايران، كشوري مملو از كاريكاتوريست ها» بود تأثير عميقي را بيان مي كرد كه كاريكاتوريست هاي ايراني و آثارشان بر من گذاشتند. در آن مقاله درباره هيجان سرشاري كه كاريكاتوريست هاي ايراني در كار خود داشتند، تعداد جوانان مشتاقي كه وارد اين رشته هنري مي شدند و تركيب شيوه هاي شرقي و غربي مورد استفاده اين هنرمندان صحبت كردم – كه متأسفانه تا حد زيادي بر شيوه هاي غربي متكي بود.
وي در بخش ديگري به تحولات هنر طنز در ايران پرداخت و گفت: با نگاهي مختصر اگر مي خواستم مقاله سال 1999 خود را به روز درآورم امروز بسيار شگفت زده تر مي شدم. تغييرات مثبت ارزشمندي رخ داده است.
جان لنت گفت: در طول دهه 2000 شاهد تعداد رو به رشد آثار ايراني شركت كننده و برنده جايزه در جشنوارههاي بينالمللي بودهام. در برخي از اين رويدادها به عنوان داور حضور داشتهام. به نظر ميرسد تعداد شركت كنندگان ايراني بيش از ساير كشورها بود. به نظر مي رسيد آثار كاريكاتوريستهاي ايراني همچون جواد عليزاده كه آثارش در سال 2008 و 2009 در 4000 مونيتور متروي برلين به نمايش درآمد همه جا به چشم ميخورد. قطعاً برقراري ارتباط از طريق شبكه هاي داخلي و خارجي رو به افزايش بود و نتيجه آن بهتر شناخته شدن هنرمندان در سطح جهاني بود.
وي افزود: از تحولات تازه دهه 2000 همچنين فعاليت انجمن كاريكاتوريست هاي تبريزي بوده است كه در سال 2001 آغاز شد و بيش از 500 عضو در سراسر ايران دارد. برجسته ترين پروژه اين گروه موزه كاريكاتور است كه در سال 2007 تأسيس شد. دو گالري و كتابخانه موزه كه قبلاً محل كتابخانه ملي تبريز بوده در نگهداري و بخشيدن بعد آكادميك به سنت طنزپردازي نقشي به سزا دارند. تا همين اواخر، موزه هاي كاريكاتور زيادي در جهان وجود نداشت (و هنوز در بسياري كشورها وجود ندارد). انجمن كاريكاتوريست هاي تبريز همچنين برگزاركننده جشنواره بين المللي كاريكاتور تبريز و باني مجله كاريكاره است.
جان لنت در پايان گفت: به طور كلي، با توجه به مسائل ذكر شده كاريكاتور ايران داراي چه جايگاهي است؟ دوباره مي گويم، از ديدگاه يك خارجي معتقدم كاريكاتور ايران از جايگاه رفيعي برخوردار است به دليل آن كه جامعه كاريكاتوريست ها در مقابل «حصار تجاري» مقاومت كرده است. تجاري سازي در آن به شكل كمينه در آمده و آثاري با ويژگي ها و كاربرد ترديد برانگيز به دقت كنترل مي شود. كاريكاتور ايران محتواي بومي را به شدت ترويج نموده و به گونه اي خردمندانه از فناوري هاي جديد اطلاعاتي استفاده كرده است. همچنين حمايت دولت، به خصوص شهرداري ها، از كاريكاتور براي كاريكاتوريست هاي ايراني بسيار سودمند است.
|